آیا گشتهای دریایی مشترک به رهبری آمریکا میتواند تهدید دریای سرخ را خنثی کند؟
«لوید آستین» وزیر دفاع ایالات متحده دوشنبه ۱۸ دسامبر (۲۷ آذر) در بحرین اعلام کرد آمریکا به همراه چند کشور دیگر گشتهای مشترکی را در جنوب دریای سرخ و خلج عدن انجام خواهند داد. این اقدام پس از آن اعلام شد که شبه نظامیان «حوثی» در یمن از آغاز درگیری اخیر فلسطین-اسرائیل به طور پی در پی با موشک و پهپاد اسرائیل و پایگاههای نظامی ایالات متحده را هدف قرار دادند.
آنها اخیرا همچنین به کشتیهای مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ حمله میکنند و باعث اختلال نسبی در عبور و مرور دریایی این منطقه شدهاند.
ایالات متحده با فشار قابل توجهی روبروست و آستین اظهار داشت که «این یک چالش بینالمللی است که نیازمند اقدام جمعی است». برای واشنگتن که مداما بر «موقعیت مسلط» خود در خاورمیانه تاکید کرده، چنین موضعی تلاش برای ایجاد راه فرار برای آن است.
دریای سرخ یکی از حیاتیترین کانالهای حمل و نقل انرژی و محصولات صنعتی جهان محسوب میشود به گونهای که تقریبا هر سال حدود ۲۰ هزار کشتی از طریق دریای سرخ و کانال سوئز وارد دریای مدیترانه میشوند. اگر این مسیر همچنان مسدود باشد، کشتیها مجبورند به سمت جنوب یعنی «دماغه امید نیک» تغییر مسیر دهند که نه تنها به طولانی شدن زمان حمل و نقل میانجامد بلکه هزینههای سوخت و حق بیمه آنها را نیز افزایش میدهد.
تحلیلگران به شکل گستردهای معتقدند وضعیت کنونی دریای سرخ منعکس کننده اثر پروانهای در حوزه سیاست و اقتصاد بینالملل است چرا که حملات حوثیها به کشتیهای تجاری تجلی اثرات جانبی درگیری جاری فلسطین-اسرائیل محسوب میشود.
این مجددا مؤید آن است که در دوره جهانی سازی، هیچ درگیری منطقهای نمیتواند واقعا منحصر به مرزهای «محلی» آن باشد.
با گذشت ۷۴ روز از درگیری فلسطین-اسرائیل هنوز هیچ چشم اندازی از صلح وجود ندارد. دور زدن آتش بس و فرایند صلح در اسرائیل و فلسطین، ایجاد تمهیدات فنی و واکنشهایی برای کاهش اثرات جانبی، نهایتا به جای درمان ریشهای، علائم را برطرف میکند. در حقیقت ثابت شده که حتی دستیابی به تسکین علائم هم چالش برانگیز است.
مجله بریتانیایی «اکونومیست» نیز در مقاله ۱۶ دسامبر (۲۵ آذر) خود تاکید کرد همانطور که «حوثیها نشان دادند چند پهپاد و موشک همیشه میتواند کارایی داشته باشد»، کشورهای غربی تدابیر بهتری برای مقابله با این وضعیت ندارند.
لازم به ذکر است که کشتیهای قدرتهای غربی در آن منطقه ممکن است همچنین به صورت تصادفی آتش بگیرند و به یک طوفان بزرگتر در منطقه خاورمیانه منجر شود.
باید خاطر نشان کرد این عملیات مشترک که نام آن را «عملیات نگهبان سعادت» گذاشتهاند و به رهبری ارتش ایالات متحده است، شامل ۹ کشور از جمله انگلیس، بحرین، کانادا، فرانسه و ایتالیاست. واضح است که چند کشور معدود از منطقه خاورمیانه در آن حضور دارند و بیشتر این کشورها درباره این عملیات کاملا محتاط هستند.
طبق گزارشها، مصر که یک نیروی دریایی قدرتمند در خاورمیانه محسوب میشود و همچنین عربستان، قطر، عمان و دیگر کشورها در این عملیات شرکت نکردهاند. چند کشور دیگر با مشارکت در آن موافقت کردهاند اما نخواستند علنا نامشان فاش شود. این همچنین غیرمستقیم نشان میدهد کشورهای منطقهای نگرانیها و ترسهایی درباره این عملیات مشترک دارند چرا که به صورت بالقوه درگیریها را تشدید میکند یا فرایند آشتی در خاورمیانه را تضعیف مینماید.
آمریکا تجربه کافی در خصوص برخورد با موضوعات خاورمیانه دارد اما اکنون به طور فزایندهای در ضرر و زیان است و در دوراهی حل یک مشکل تنها برای یافتن یک مشکل دیگر گیر افتاده است. دلیل ریشهای این است که ایالات متحده هیچگاه نه موضعی منصفانه اتخاذ کرده و نه منافع کشورهای منطقه خاورمیانه را در نظر گرفته بلکه به مساله خاورمیانه بر اساس نیازهای هژمونیک خود نزدیک شده است. آمریکا خواستار انقباض استراتژیک است، اما کماکان تلاش میکند تا «موقعیت مسلط» خود را در خاورمیانه حفظ کند.
واشنگتن نمیخواهد عمیقا خود را در مناقشات منطقهای درگیر کند اما همچنان تاکتیک «تقویت یک طرف و ضربه زدن به طرف دیگر» را بازی میکند تا محافل منافع کوچک را شکل دهد. چنین رویکردی قطعا فقط به تشدید ناآرامی به جای آرام سازی آن، در منطقه منجر خواهد شد.
کلید اجتناب از تشدید هر چه بیشتر اثرات جانبی درگیری فلسطین-اسرائیل بازگشت به موضع اساسی حل صلح آمیز این مساله است. به طور خاص، برای خنثی کردن «تهدید» در دریای سرخ احتمالا هیچ گزینه بهتری جز ترویج صادقانه آتش بس میان فلسطین و اسرائیل وجود ندارد.