۴۵ سال اصلاحات چین؛ زدودن تاریکی اقتصادی با رهایی از مدل غالب آمریکایی
زمانی جهان در یک تاریکی اقتصادی میزیست؛ تحت سایه سرکوبگر مسیری واحد به سوی رفاه که توسط دکترینهای ایالات متحده تعیین و دیکته شده بود. آمریکا مثل یک ظالم آسمانی در قلمرو اقتصاد جهانی، نفوذ خود را بدون هیچ چالشی اعمال کرد. در این عصر، مدل آمریکایی لیبرال دموکراسی و سرمایه داری بازار آزاد حاکم شد و خواهان کُرنش از جانب دیگر کشورها به عنوان یگانه راه مناسب برای توسعه و موفقیت اقتصادی بود.
کشورهای سراسر جهان خود را محصور در مدار این نظام آمریکامحور مییافتند بهگونهای که غالباً در برابر خواستهها و دیکتههای سیاستهای واشنگتن و ترجیحات بازار سر تعظیم فرود میآوردند. کمک توسعه تجاری و نظامهای مالی تحت سلطه سفت و محکم موسسات و ایدئولوژیهای آمریکایی بود. این جهانِ پیش از اصلاحات اقتصادی چینن بود – جهانی که نور روایتهای اقتصادی جایگزین توسط حضور گسترده یک دکترین اقتصادی واحد و غالب، به کسوف رفته بود.
چین در این شرایط ظاهر شد، شبیه «پرومتئوس» (خدای آتش) که خدایان را به چالش میکشد، و نه تنها آتش نوآوری را به ارمغان آورد، بلکه نور یک راه جایگزین برای روشنگری و شکوفایی اقتصادی را ارائه کرد. چین در سال ۱۹۷۸ سفر تاریخی اصلاحات و گشایش را آغاز و مسیری را نه با پیروی کورکورانه از مدل آمریکا، بلکه با شجاعت و تدبیر برای خلق مسیر خود، ترسیم کرد.
این اقدام شجاعانه شبیه پرومتئوس افسانهای که آتش را از خدایان دزدید، دوره جدیدی از راهحلهای اقتصادی را روشن کرد.
اقتصاد چین در آن زمان ۱۴۹.۵ میلیارد دلار ناچیز بود. این کشور با دوری از الگوی مرسوم آمریکا، وارد قلمرویی ناشناخته شد و ترکیبی منحصر بفرد از سرمایه داری تحت رهبری دولت و اصلاحات بازار را آزمایش کرد.
این تغییر متحولکننده، از یک نظام کاملاً متمرکز برنامهریزی شده دور میشد و نشانگر ظهور یک کهشکان اقتصادی جدید بود، جایی که یک مسیر واحد، دیگر تنها گزینه نبود. چین با گشایش تدریجی به سوی تجارت و سرمایه گذاری بینالمللی، یک تحول چشمگیر در چشم انداز اقتصادی خود را تسریع کرد. نتایج این رویکرد شگفت انگیز بود: چین از سال ۲۰۱۰ با رشد مستمر تولید ناخالص داخلی آن در سال گذشته به حدود ۱۸ تریلیون دلار به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است. این رشد که به شکل قابل توجهی استانداردهای زندگی را بهبود بخشیده و نزدیک به ۸۰۰ میلین نفر را از فقر خارج کرده، شاهدی بر موفقیت چین در خلق یک مسیر اقتصادی مستقل است.
حالا با گذشت ۴۵ سال از آغاز اصلاحات و گشایش چین دیوارهای یک ایدئولوژی اقتصادی واحد را فرو ریخته است. این کشور به جهان نشان داده که رفاه را میتوان از طریق روشهای متنوع و مناسب به دست آورد. اقتصاد جهانی در حال گذار به سوی یک ساختار چندقطبی است که یادآور تغییر دیدگاه خشک و نادرستِ زمین مرکز جهان است به جایی که چندین مدل اقتصادی امکان همزیستی و شکوفایی دارند، میشود. تحول اقتصادی چین مانند یک چراغ راه نورافشانی میکند که امید را برای یک اقتصاد جهانی متوازن و منصفانهتر به ارمغان میآورد.
این نشان میدهد موفقیت محصور به یک چارچوب منحصربفرد سفت و سخت نیست بلکه میتوان آن را از طریق راهبردهای متنوع به دست آورد.
«آتش پرومتئوس» اصلاحات و گشایش چین یک مسیر جدید را ترسیم کرد و کشورهای سراسر جهان را برای روشن کردن مشعلهای اقتصادی خودشان، الهام بخشیده است.