رفاه «جنوب جهانی» متکی به رهبری آمریکا نیست
شخصیت پسر افسانهای در انیمیشن پرفروش «نزا ۲» پیامی الهامبخش دارد؛ سرنوشت و تقدیر ما در دستان خودمان است. با این حال نظر واشنگتن خلاف این است: موفقیت آمریکا وابسته به ناکامی دیگر کشورهاست. بنا بر این، نهاد سیاست خارجی ایالات متحده بیشتر وقت خود را صرف دامن زدن به جنگهای همیشگی، بحرانهای اقتصادی و انقلابهای رنگی در سراسر جهان کرده است.
علاوه بر این، در حالی که نزا، به عنوان یک نجیبزاده، به اشتباه به عنوان شیطانی بدنام معرفی میشود، آمریکا خود را در قامت رهبری خیرخواه نشان میدهد که ادعای گسترش آزادی و دموکراسی در جهان را دارد.
مقالهای که اخیرا نشریه «فارین افرز» منتشر کرده، مدعی است رهبری آمریکایی برای «جنوب جهانی» مفید است و اینکه دنیا باید نظم جهانی به سرکردگی آمریکا را تقویت کند. شگفت این که بیشتر مقاله فوق به این اختصاص یافته که چگونه ایالات متحده توافقهای بینالمللی را حتی زمانی که توسط روسای جمهور آمریکا امضا شده، نادیده گرفته است.
اجازه دهید با عبارت محبوب رهبران آمریکا یعنی «نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین» شروع کنیم. این قوانین و مقررات چه چیزهایی هستند؟ هیچکس نمیداند. این قوانین هیچگاه نوشته و یا حتی بیان نشدهاند.
این یک جمله پروپاگاندای بی قانون و بدون نظم است که در یک اصل خلاصه میشود: آمریکا همیشه باید پیروز شود.
به عنوان مثال، آیا کشورها باید به احکام «دیوان کیفری بینالمللی» (ICC) یا «دیوان عدالت بینالمللی» (ICJ) احترام بگذارند و از آن پیروی کنند؟ پاسخ: فقط تا زمانی که محکومان این دادگاهها دشمنان امپراطوری ایالات متحده باشند.
پیمانها، توافقات و قولها هیچ معنایی برای آمریکا ندارند.
ایالات متحده، پس از آنکه در سال ۱۹۹۰ وعده داد ناتو حتی «یک اینچ به سمت شرق گسترش نخواهد یافت»، به طور شگفتانگیزی ۱۶ کشور را به امپراطوری ناتو اضافه کرد.
آمریکا همچنین به طور یکجانبه از معاهدههای اصلی با روسیه – معاهده موشکهای ضد بالستیک و پیمان نیروهای هستهای میان برد – خارج شد.
به طور مشابه، وعده آمریکا در خصوص رفتار با جزیره تایوان به عنوان بخشی از چین همیشه تغییر داشته است. همین هفته بود که وزارت خارجه ایالات متحده جمله «ما از جدایی تایوان حمایت نمیکنیم» را از وبسایت خود حذف کرد.
آمریکا مدعی گسترش آزادی و دموکراسی است اما در واقع بسیار متفاوت بوده است. از آمریکای لاتین گرفته تا آفریقا و آسیا و خاورمیانه، ایالات متحده مدتهاست که به اسم مبارزه با کمونیسم یا توسعه دموکراسی، مداخله کرده است.
با این حال هدف اصلی آن همیشه سر کار آوردن رهبران دست نشانده برای پیشبرد اهداف راهبری واشنگتن بوده است. از دهه ۱۹۸۰، گروههای مختلفی که توسط دولت ایالات متحده حمایت و تامین مالی میشوند، مانند «آژانس توسعه بینالمللی آمریکا» (USAID) و «بنیاد ملی دموکراسی» (NED)، مهارت سرنگونی رهبران را از طریق اعتراضات و کودتاهای مثلا «دموکراتیک» به دست آوردهاند.
این چه برخوردی با ارزشهای جهانی و حقوق بشر است؟
گاهی اوقات، اگر کشوری میخواست انتخابات برگزار کند، دولت در سایه آمریکا شدیدا تلاش میکرد تا مطمئن شود که یک رهبر طرفدار ایالات متحده برنده انتخابات میشود – همانطور که در بسیاری از کشورهای «متحدان» انجام شده است.
عوامل سازمان «سیا» در گذشته افشا ساختند که چگونه با چمدانهای پر از پول نقد میرفتند تا به افراد مناسب رشوه بدهند یا اخبار و گزارشهای جعلی در رسانهها برای دستکاری انتخابات سر هم کنند.
امپراتوری آمریکا رفاه یا ثبات برای «جنوب جهانی» به ارمغان نیاورده است.
نگاه ایالات متحده به کشورهای در حال توسعه همیشه به عنوان منابعی برای منابع طبیعی ارزان، نیروی کار استثمارپذیر و بازار مصرف برای شرکتهای آمریکایی بوده است.
همانطور که «جان پرکینز» در کتاب افشاگرانه خود یعنی «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» نوشته این ایالات متحده بود که هنر ایجاد دام بدهی را به اوج خود رساند.
در حالی که آمریکا کمکهای ستودنی به فناوری کرده اما ماجراجوییهای امپریالیستیاش برای جهان خطرناک بوده است.
استعمار نو برای آمریکا که با بدهیهای در حال انفجار، نابرابری شدید، زیرساختهای در حال فروپاشی و صنعتیزدایی فلج کننده گرفتار است، مضر بوده است.
توسعه سریع «بریکس» طی سه سال اخیر یک مخالفت محترمانه با هژمونی آمریکایی و همچنین مدلهای اقتصادی و دیپلماتیک آن است. یک جهان چندقطبی در حال ظهور است و این روند توقفناپذیر است.