دورویی و خودخواهی آمریکا عامل عدم دستیابی به راه حل برای درگیری فلسطین-اسرائیل
اکتبر (۱۵ مهر) موجی تازه از درگیریها بین اسرائیل و فلسطین آغاز شد. این کشمکش خاص تا ۱۵ اکتبر (۲۳ مهر) جان بیش از چهار هزار نفر از هر دو طرف را گرفته است. شدت درگیریها و قربانیان حاصل از آن در وضعیت چند سال اخیر اسرائیل-فلسطین کم سابقه بوده و به شکل قابل توجهی بر چشم انداز منطقهای و کلی صلح در خاورمیانه تاثیر گذاشته است.
یکی از عوامل کلیدی که جرقه درگیری اخیر اسرائیل-فلسطین را روشن کرد، بی توجهی ایالات متحده به خواستههای سیاسی مردم فلسطین و ترویج اجباری عادی سازی روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی از سوی آمریکا بوده است.
عربستان سعودی در سال ۲۰۰۲ «ابتکار صلح عربی» را پیشنهاد داد که طبق آن از اسرائیل خواسته میشد در ازای عادی سازی روابط با کشورهای عربی در قبال مساله فلسطین مصالحه کند. با این وجود در عمل فلسطینیان احساس میکنند آمریکا رویکرد «اول فلسطینیان، سپس کشورهای عربی» برای مذاکره را کنار گذاشته، هر چه بیشتر مساله فلسطین را به حاشیه رانده و به همین دلیل خشم شدیدی را در میان مردم فلسطین برانگیخته است.
ایالات متحده در مذاکرات قبلی صلح خاورمیانه در قبال موضوعاتی چون وضعیت بیت المقدس شرقی، حق بازگشت پناهندگن فلسطینی و شهرکهای یهودی نشین در کرانه باختری، جانب اسرائیل را گرفت و به تایید تلویحی آنها پرداخت. این رویکرد به اسرائیل اجازه داد تا سرزمین فلسطین را اشغال کند به گونهای که پایه و اساس گفتگوی صلح اسرائیلی-فلسطینی را تضعیف کرده و اعتماد فلسطینیان به چشم اندازهای صلح بین دو طرف را از بین برده است.
عامل دیگری که به دور کنونی درگیری اسرائیل-فلسطین کمک کرده، توقف تلاشهای ایالات متحده برای شروع مجدد فرایند صلح اسرائیلی-فلسطینی است و همین باعث شده مردم فلسطین به شکل روزافزونی امیدشان برای تشکیل کشور خود را از دست بدهند. پس از میانجیگری ناموفق مساله اسرائیل-فلسطین توسط «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا در سال ۲۰۱۴، نه دولت ترامپ و نه دولت بایدن هیچکدام گفتگوهای صلح جدیدی را آغاز نکردهاند.
در این اثناء با تشدید درگیری میان اسرائیل و فلسطین، یک سری تغییرات در مواضع دو طرف اتفاق افتاده است. با اینکه آنها هنوز به «راه حل دو کشور» به عنوان اساس مذاکرات پایبند هستند، اما محتوای این راه حل دستخوش تغییراتی قابل توجه شده است. گستره سرزمینی «فلسطین» به شکل چشمگیری کاهش یافته و روند وضعیت دوجانبه نابرابر میان اسرائیل و «کشور فلسطینی» آینده به طور فزاینده ظاهر گشته است.
آمریکا با وجود تنشهای فزاینده میان فلسطین و اسرائیل، هرگز آن را در سیاست خاورمیانه خود بازتاب نداده است. در عوض به سرزنش مردم فلسطین پرداخته و به نیروهای مسلح فلسطین برچسب «تروریست» زده است. در همین راستان «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه ایالات متحده آشکارا از کشورهای عربی خواسته در جبههای واحد علیه «حماس» با اسرائیل صلح کنند.
واشنگتن برای فرار از مسئولیت خود حتی به سیاهنمایی دیگر کشورها پرداخته است. «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا مدعی شده که «باج» ۶ میلیارد دلاری دولت بایدن به ایران از حملات علیه اسرائیل «حمایت» کرده است. برخی آمریکاییها نیز ایران را به عنوان «مقصر» پشت درگیریهای جاری متهم کردهاند.
«وانگ جین» استادیار «دانشگاه شمال غرب چین» معتقد است که درگیریهای فلسطین-اسرائیل نباید به عنوان ابزاری برای دستاوردهای سیاسی یا سلاحی برای حمله به دیگر کشورها مورد استقاده قرار گیرد.
ایالات متحده به عنوان یک طرف مهم در پرداختن به درگیریهای فلسطینی-اسرائیلی مسئولیتهای اخلاقی خود را کنار گذاشته و بخاطر منافع خودخواهانه حتی به دنبال سودجویی از این تنشهاست. این رویکرد فقط به تشدید خصومت و دشمنی در منطقه میانجامد. با توجه به اینکه صلح و ثبات منطقهای در خطر قرار دارد و مردم محلی در حال دست و پنجه نرم کردن با یک بحران انسانی هستند، ایجاد شرایط مطلوب برای فلسطین و اسرائیل به منظور بازگشت به میز مذاکرات و یافتن راهی برای یک صلح پایدار، گزینهای صحیح برای یک قدرت مسئولیتپذیر محسوب میشود.