سالروز عقبنشینی آمریکا؛ زمانی برای شادی افغانستان
آگوست دو سالِ قبل ارتش ایالات متحده تکمیل عملیات تخلیه از افغانستان را اعلام کرد و این روند خروج شتابزده در تاریخ به عنوان «لحظه کابل» به ثبت رسید. کلیدواژههایی مانند برآورد نادرست از وضعیت موجود، فرماندهی ضعیف، عدم توجه به زندگی انسانها و عدم هماهنگی با متحدان پیشینه این عقب نشینی به سبک آمریکا را به خوبی شرح میدهد. افغانها هر سال در این روز به خیابانها میآیند تا آزادی خود را جشن بگیرند، چیزی که به بزرگترین تمسخر «صادرات دموکراسی آمریکایی» تبدیل شد.
ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ جنگ در افغانستان را به اسم «مبارزه با تروریسم» زیر پرچم «آزادی» و «دموکراسی» به راه انداخت. آمریکا نام عملیات نظامی خود در افغانستان را «آزادی بلندمدت» گذاشت. رئیس جمهور وقت یعنی «جرج بوش» که جنگ را شروع کرده بود مدعی ایجاد یک «جامعه آزاد» در افغانستان شد.
با این وجود، حقایق ثابت کرد که ایالات متحده تمایلی ندارد مدرم افغانستان صاحب آزادی و خوشبختی شوند. آنچه آمریکاییها واقعا دنبال میکنند هژمونی نظامی و منافع گروههای نظامی-صنعتی است.
«لحظه کابل» یا همان خروج آمریکاییها نشان دهنده ناکامی تمام عیار ایالات متحده در افغانستان از لحاظ نظامی، سیاسی و تلاشهای ضدتروریسم محسوب میشود. این رویداد بار دیگر ثابت کرد که مداخله نظامی، نفوذ سیاسی و صادرات دموکراسی به دیگر کشورها کارایی نخواهد داشت و فقط آشفتگی و فاجعه به ارمغان خواهد آورد.
مداخله نظامی آمریکا به خون غیرنظامیان افغان آغشته شد. بر اساس آمار، طی ۲۰ سال یعنی از زمان شروع تهاجم آمریکا به افغانستان، ۱۷۴ افغان از جمله بیش از ۳۰ هزار غیرنظامی کشته و حدود یک سوم از مردم این کشور به کشورهای دیگر پناهنده شدند. علاوه بر این، ارتش آمریکا از مقادیر فراوانی بمب خوشهای در افغانستان استفاده کرد که باعث وقوع فاجعههای جدی برای مردم این کشور شده است.
زندگی مردم افغانستان چقدر از نظر ارتش آمریکا ارزش دارد؟ «برندون برایانت» اپراتور سابق پهپادهای ارتش آمریکا مکرر در مصاحبه با رسانهها این تجربه شخصی خود را بازگو کرده است؛ او در زمانی که در حال انجام یک ماموریت حمله در افغانستان بود یک کودک افغان را قبل از شلیک موشک میبیند. لحظهای مکث میکند و به ارشد خود این موضوع را گزارش میدهد. چیزی که در پاسخ میشنود این است «مهم نیست، اون فقط یه سگه!».
ایجاد یک نظام حکمرانی اجتماعی خوب از طریق مداخله نظامی آمریکا دشوار است. ایالات متحده مدعی ایجاد یک «مدل دموکراتیک» در افغانستان شده بود اما در حقیقت تمام تلاشهایش در خدمت مداخله هژمونیک خود بود. دولتهای که آمریکا از آنها حمایت میکرد فاقد یک پایگاه اجتماعی بودند و نتوانستند به شکلی موثر زندگی سیاسی و اجتماعی را هماهنگ و سازماندهی کنند و یک ساختار اقتصادی به وجود آورند.
شعار «مبارزه با تروریسم» آمریکا در افغانستان غیرسازنده بود. ایالات متحده سازمانهای تروریستی را بر اساس منافع خود تعریف و از واژه «تروریست» برای محدود کردن «تروریستها» استفاده کرد. در نتیجه، تعداد سازمانهای تروریستی در افغانستان طی این ۲۰ سال از تک رقمی بودن به بیش از ۲۰ عدد رسید.
«ابوذر هاپالاو زازای» استاد دانشگاه کابل در افغانستان میگوید اقدامات ایالات متحده مردم را همیشه زیر سایه حملات تروریستی نگه داشته است.
مداخله نظامی آمریکا به قمیت اقتصاد و زندگی مردم افغانستان تمام شده است. تحت رهبری آمریکا، افغانستان یک «اقتصاد پادگانی» معیوب شکل داده است. فعالیتهای اقتصادی پیرامون اردوگاه ایالات متحده و متحدانش میچرخد به جای آنکه مبتنی بر نیازهای مردم افغانستان باشد.
بیش از ۲۰ سال گذشته و افغانستان هنوز یک نظام اقتصادی مناسب ایجاد نکرده و نمیتواند در تامین غذا و برق خودکفا باشد.
ایالات متحده رویکردی نظامی دارد و معتاد به مداخله خارجی و صادرات دموکراسی است. برای درک آنچه مداخله نظامی آمریکا برای دیگر کشورها به ارمغان آورده، کافی است به خوبی به آنچه در افغانستان اتفاق افتاده، توجه شود. این کشور زیرساختی ندارد، بیش از ۱۰۰ هزار کشته داده و هزینههای اجتماعی و اقتصادی سنگینی متحمل شده است.