
در جستجوی معنا؛ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
به روایت شاهدان و اخبار رسانهها مطلع شدم که بازار بزرگ “ایران مال” به یک بنای ملی و تمدنی تبدیل شده است. به عنوان یک شهروند و فعال رسانه تصمیم گرفتم از آنجا بازدید کنم. از ایوان فرهنگ گذشتم و از دروازه باغ ماهان وارد ایران مال شدم.
با کمی گردش و دیدار در حوالی بازار متوجه اتفاق و تحول جدیدی شدم. بدون تعارف و جانبداری از بنیانگذار این بنا، به چشم خود بزرگترین کانسپت و نوآوری قرن را به تماشا نشستم.
به تجربه سفرهای خود به کشورهای همسایه و عربی، یک بار با همۀ وجودم شکر خدای را به جای آوردم که سرانجام آرزوی به دل ماندۀ من برآورده شد. احساس کردم دیگر حسرت و عقده ای بر دل ندارم. حال میتوانستم در مقام مقایسه برآیم چون؛ نه فقط
رسیدن به یک قله، بلکه کوهی از افتخار و احساس مالکانه در مقابل دیدگانم نقش بسته بود.
از فروشگاههای متعدد، پیست هاکی روی یخ و امکانات ورزشی، فرهنگی و تفریحی که بگذریم، مسجد جامع، باغ ایرانی ماهان، بازار سنتی، ایوان فرهنگ، تیمچۀ حاج علی اکبر، کتابخانه جندی شاپور، تالار آینه و فرش، باغ دیدار، تهران قدیم، نمایشگاه، هتل، سالن همایش بینالمللی و دیگر بناها و معماری های عظیم که تلفیقی از سه دوره مدرن و معاصر، اسلامی و پیش از اسلام هر کدام
برای خود بیانگر هویتی افتخارآمیز و نماد عظمت و بزرگی این مرز بوم است که نمیتوان از آن به راحتی گذشت.
بی شک این اثر ماندگار و بیبدیل باعث شد در همان دیدار نخست به علت انتخاب نام “ایران مال” به عنوان یک نماد ملی و تمدنی و بزرگترین مال جهان پی ببرم.
در طی بازدید و صحبت با اهالی بازار نظرم به نکتهای جلب شد؛ عبارتی کوتاه و شاعرانه: “هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم.” هرچند در قواعد، ادبیات شاعرانه، نظم قافیه ندیدم، ولی با یک مدل فکری که متعلق به مؤسس ایران مال بود آشنا شدم.
به باور عمومی و هنجارهای اجتماعی سبک زندگی سرمایهداران و فاصله طبقاتی را مغایر با امور دین و رفاه آحاد جامعه میدانستم و البته تجربه ام خلاف آن نبوده است و صحت آن را گواهی میکند؛ اما در این فقره به یکباره تصوراتم به هم ریخت و ذهنیتم در هم شکست.
با حس کنجکاوی و نگاه رسانهای خود به ماجرا توجه کردم و با کمی تحقیق و جستجو در گذر زمانی کوتاه متوجه شدم: پشت این نگاه شاعرانه رازی نهفته است.
آثاری که ماندگار از حس وطن دوستی، جلوههای نیکوکاری در امور دین و دنیای مردم را نشان میدهد. این حرکت زیبا از امور خیریه برای هموطنان تا توجه به دین و فرهنگ در بهشت ایران زمین مشهد مقدس در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام و عتبات عالیات همه نشانههایی از ارزش بینظیر انسانی است.
با خود عهد کردم حال که نقش اول قصۀ ما خود این راز را پنهان نگه داشته، من نیز همراه شوم و چیزی نگویم که اجر انسانهای خیّر و خدوم بیثمر ماند.
دیری نگذشت که خبر انحلال و ادغام بانک آینده در رسانهها و فضای مجازی را دیدم. شنیدم آنچه را که این بار نه از باب تصورات قدیمی بلکه به عنوان یک خبرنگار و منتقد از منظر تضارب اندیشه و چالش باورها برای من جذاب شده بود. اخبار را با علاقهمندی دنبال کردم اما تحلیلگر و کارشناس اقتصادی نیستم بنابراین با کمک کارگروه اقتصادی همین قدر متوجه شدم، ۵۰۰ همت ناترازی بانکی دلیل انحلال بانک آینده عنوان شده است.
با قدری تفحص در اموال، سرمایه و داراییهای بانک آینده رقم ناترازی برای من چندان عجیب به نظر نیامد. با وجود داراییهای ارزشمند بانک آینده همچون ایران مال، مشهد مال، فرمانیه مال، هتلهای روتانا و فرمونت و صدها امالک و داراییها و پروژههای تجاری، اداری و مسکونی که ارزش واقعی آنها بیش از میزان ناترازی یا تسهیلات بانکی است، به نقل از منابع معتبر فقط ارزش
فعلی ایران مال بالغ بر ۳۵۰ همت برآورد شده است و این روایت رسانهای با بزرگنمایی و بی انصافی خوراک رسانههای معاند و برخی رسانههای هموطن شده است.
بررسی و تحلیل نشان میدهد تسهیلات اخذ شده کمتر از یک چهارم ناترازی و زیان انباشته است که بعید است به تورم ارتباطی داشته باشد و مابقی را سود و ذخایر بانکی تشکیل میدهد که به برکت بانکداری اسلامی به عنوان رویه متداول و ثابت تعریف شده است.
اعتقاد دارم که همۀ سهامداران و سپردهگذاران در فرایند رسیدگی و صبر استراتژیک، به حکم عدالت به حقوق حقه خود خواهند رسید.
اگر از تحریم و جنگ اقتصادی دشمن و فرار سرمایهگذاران و برندهای خارجی بگذریم از تحریمهای داخلی و سنگ اندازی رقبا و کوته نظران و برخی تصمیمات نابجا که عامل بروز ناترازی بوده نمیتوان گذشت. از طرفی در مقطع حساس جنگ و آماده باش و
التهابات اجتماعی چرا این تصمیم آنهم فقط برای بانک آینده اتخاذ شده است.
مگر غیر از این است که همه بانکها از محل بنگاه داری و سود سپردهها ارتزاق میکنند؛ گر حکم کنند که مست گیرند/ در شهر هرآنکه هست گیرند
در سالهای اخیر انتصاب مدیران بانک آینده خارج از اراده مؤسسین و سهامداران بوده است ولی در فرجام ماجرا، خود لقب نالایق به منصوبین دادند و همۀ اتفاقات در سایه و سکوت آرام گرفت و به انفصال خدمت و زندان اکتفا شد. اما چه شده است که این روزها سکوت بعضی رسانه ها شکسته شد و مسئولین را مجاب کرد تا برای اغنای افکار عمومی چنین تصمیم مهمی اتخاذ کنند.
“بیشک صالح مصلحت امور را خسروان دانند”.
اینکه آینده و نتیجه این تصمیمات چه میشود در صلاحیت و تخصص من نیست ولی یقین دارم مسئولین دولت وفاق، عدالت و انصاف را در حق الناس تمام و کمال اجرا خواهند کرد و اگر چنین نشود تا ابد هیچ سرمایهگذاری پای به میدان اقتصادی نخواهد
گذاشت.
اما خطاب من به بعضی رسانهها در فضای مجازی است که بی آنکه به علت بپردازند، معلول را محاکمه میکنند. من منکر ریخت و پاش ها نیستم، حتماً قواعد بازی در میدانهای بزرگ با هم فرق دارند، اما چه کسانی در سالهای اخیر هزینه تراشیدند و در قوانین و مقررات بانکی دست بردند و ناترازی را به این شکل رقم زدهاند. یاد ضرب المثلی افتادم که میگوید: “گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری”
به عنوان یک فعال رسانهای هیچ وقت منکر اجرای عدالت و حاکمیت قانون نیستم ولی یقین دارم آنچه گذشت، آنچه نوآوری و موجود شد و آنچه به سرمایههای ماندگار این مرز و بوم تبدیل شد؛ در مقابل آنچه هدر رفت، آنچه از کشور خارج شد و آنچه فنا شد، بی آنکه اثری ارزشمند از خود به جای بگذارد، در محکمۀ عدل الهی به قضاوت گذاشته خواهد شد.
یقین دارم آیندگان با تفسیر و معنی این شعار محوری “هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم” آن را به رأی خواهند گذاشت و تاریخ حقیقت و معنای واقعی را در پس غبار زمان به درستی روایت خواهد کرد.
نویسنده: شهیر ایرانی_ فعال رسانهای



