چرا جهان به حکمرانی اقلیمی چین اعتماد دارد؟
شی جینپینگ، رئیسجمهوری خلق چین، چهارشنبه هفته گذشته در اجلاس اقلیمی سازمان ملل متحد سخنرانی ویدئویی ایراد و دور جدید مشارکتهای ملی (NDC) این کشور را اعلام کرد. بر اساس این تعهد، چین تا سال ۲۰۳۵ انتشار خالص گازهای گلخانهای در سطح کل اقتصاد را نسبت به اوج آن ۷ تا ۱۰ درصد کاهش خواهد داد و برای عملکردی بهتر نیز تلاش خواهد کرد. در شرایطی که همکاریهای جهانی در حوزه اقلیم با چالشهای جدی روبروست، این اقدام چین نشانهای از تعهد راسخ یک کشور بزرگ و مسئول است که اعتماد جامعه جهانی را در مقابله با تغییرات اقلیمی افزایش داده و به روند حکمرانی بینالمللی اقلیم شتابی تازه میبخشد. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، طرح چین را ستود و تأکید کرد که این ابتکار برای اقدامات اقلیمی «بسیار مهم» است.
جامعه بینالمللی از اعلام تازه چین استقبالی گرم داشته است. سایمون استیل، رئیس بخش اقلیم سازمان ملل، یادآور شد که چین «سابقهای طولانی و چشمگیر در دستیابی و حتی فراتر رفتن از اهداف خود در حوزه تغییرات اقلیمی و انرژی پاک» دارد. شبکه خبری بیبیسی هدف جدید کاهش انتشار گازهای گلخانهای چین را «تعهدی برجسته» توصیف کرد و نشریه اکونومیست نیز نوشت که «اهداف اقلیمی متوسط چین با دستاوردهایی قابلتوجه همراه بوده است». کشورهای در حال توسعه نیز از این اقدام الهام گرفته و مورد تشویق قرار گرفتهاند.
اعتماد جهانی به وعدههای چین از کجا ناشی میشود؟ این اعتماد ریشه در پایبندی مداوم چین به تعهداتش دارد. مقابله با تغییرات اقلیمی تلاشی بلندمدت و پیچیده است که نه تنها ظرفیت حکمرانی ملی کشورها، بلکه اراده و عزم آنها را نیز میسنجد.
چین همواره از مصممترین، مؤثرترین و نتیجهمحورترین کشورها در اجرای تعهدات کاهش انتشار گازهای گلخانهای بوده است. در دهه گذشته، این کشور نهتنها زودتر از موعد به اهداف سال ۲۰۳۰ خود در زمینه ظرفیت انرژی بادی و خورشیدی و حجم ذخایر جنگلی دست یافته، بلکه بزرگترین و کاملترین زنجیره صنعتی انرژیهای نو در جهان را نیز شکل داده است.
تعهد اقلیمی چین را باید در چارچوب گستردهتر حکمرانی جهانی اقلیمی ارزیابی کرد. سال جاری دهمین سالگرد توافق پاریس و نیز موعد کشورها برای ارائه دور جدید مشارکتهای ملی است. با این حال، ایالات متحده دو بار خروج خود از توافق پاریس را اعلام کرده و حتی در سازمان ملل درباره «زغالسنگ پاک و زیبا» سخن گفته است. بسیاری از اهداف اقلیمی اروپا که روزی بلندپروازانه به نظر میرسیدند، یا رها شدهاند یا هنوز محقق نشدهاند و متأسفانه تغییرات اقلیمی بیش از پیش به موضوعی سیاسی بدل شده است.
اختلافات جدی میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه بهویژه در زمینه حیاتی تأمین مالی اقلیمی آشکار است. این وضعیت اعتماد به اقدام جمعی را تضعیف کرده و همکاری جهانی در حوزه اقلیم را در نقطهای حساس قرار داده است؛ جایی که هرگونه توقف در پیشرفت به معنای عقبگرد خواهد بود. در چنین شرایطی، طبیعی است که تعهد تازه یک کشور بزرگ مسئول توجه جهانی را برانگیزد.
نظرسنجیهای بینالمللی اخیر که توسط چند شرکت مشاورهای غربی انجام شده، روندی روشن را نشان میدهد: محبوبیت جهانی چین پیوسته در حال افزایش است و اصول و عملکرد این کشور به عنوان یک بازیگر بزرگ و مسئول در حکمرانی جهانی، از سوی مردم بیشتری در سراسر جهان به رسمیت شناخته میشود.
این اعتماد ناشی از احساس مسئولیت چین به عنوان یک قدرت بزرگ و چشمانداز آن برای ساخت جامعهای با آیندهای مشترک برای بشریت است. جهان میتواند به چین اعتماد کند و این اعتماد روزبهروز ملموستر میشود.
تغییرات اقلیمی چالشی مشترک برای همه بشریت است و باید پلی برای همکاری باشد، نه ابزاری برای تقابل. مشارکتهای واقعی چین در اقدامات اقلیمی، همراه با سابقه اثباتشده آن به عنوان یک کشور بزرگ مسئول، نشاندهنده پایبندی تزلزلناپذیر این کشور به چندجانبهگرایی و تعهد به ساخت جامعهای با آیندهای مشترک برای بشریت است.