تصمیم‌های ترامپ و حرکت شتابان آمریکا به سوی انزوای جهانی

براساس گزارش سی ام جی به نقل از خبرگزاری تسنیم، سیاست‌ها، گفتار و رویکرد دونالد ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش به سوی انزواگرایی، ملی‌گرایی اقتصادی و اقدامات یک‌جانبه‌ای متمایل شده که روابط با متحدان جهانی را تحت فشار قرار داده و منافع آمریکا را بر همکاری‌های بین‌المللی ترجیح می‌دهد. 

این دیدگا البته نتیجه ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ نیست؛ روی کار آمدن ترامپ در دور اول یعنی در سال ۲۰۱۶ خود معلول مجموعه‌ای از عوامل بنیادی‌تر هستند که از سال‌ها قبل‌تر متحدان آمریکا را به دور شدن از این کشور سوق داده بود و نظم جهانی غرب‌محور را سست کرده بود. با این حال، نقشی که ترامپ در سرعت دادن به این انزوا داشته نیز قابل چشم‌پوشی نیست.

گفتمان خصمانه و دشمن‌سازی از دیگر کشورها

رویکرد و اظهارات تند ترامپ، که اغلب کشورها را با خشم و به‌عنوان دشمن خطاب می‌کند، یکی از پایه‌های اصلی انزوای آمریکا بوده است. او در سخنرانی‌ها و پست‌های شبکه‌های اجتماعی‌اش، دیگر کشورها را به‌عنوان طرف‌های دشمن یا سوءاستفاده‌گر معرفی می‌کند.

برای مثال، او متحدان سنتی مانند کانادا و اتحادیه اروپا را «ناسپاس» خوانده که بدون آنکه سودی به آمریکا برسانند از منافع تجاری و امنیتی بهره‌مند می‌شود. او چین و مکزیک را «دشمنان اقتصادی» توصیف کرده که مشاغل آمریکایی را می‌دزدند.

عباراتی مانند «ما نیازی به تأیید آن‌ها نداریم» یا «همه علیه ما هستند» بارها در سخنرانی‌های او تکرار شده‌اند. این نوع گفتمان ترامپ باعث تیره شدن روابط دیپلماتیک ایالات متحده با کشورهای متحد او شده به طوری که رهبران آلمان، فرانسه و هند بارها از لحن ستیزه‌جویانه او ابراز نگرانی کرده‌اند.

برای نمونه، اظهارات ترامپ در اجلاس گروه هفت در سال جاری میلادی که تعهدات اروپا در زمینه مسائل اقلیمی را «ضدآمریکایی» خوانده بود با واکنش تند رهبران کشورهای اروپای همراه شد.

ترامپ همچنین با حملات شخصی به رهبران خارجی، دیپلماسی سنتی را تضعیف کرده است. او جاستین ترودو، نخست‌وزیر پیشین کانادا، را به دلیل اختلافات تجاری «ضعیف» خوانده و سیاست‌های اقتصادی نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، را «تاکتیک‌های جهان سومی» نامیده است.

این اظهارات حتی شرکای استراتژیک را از آمریکا دور کرده و دیپلماسی را به میدانی برای ستیزه‌جویی تبدیل کرده و این می‌تواند به انزوای بیشتر آمریکا در عرصه جهانی در سال‌های پیش رو تبدیل شود.

به‌عنوان مثال، انتقادات او از اعضای ناتو به دلیل عدم تحقق اهداف هزینه‌های دفاعی، با تهدید به «بازنگری» در تعهدات آمریکا همراه بوده و این مسئله آینده این ائتلاف نظامی غرب را با ابهام همراه کرده است. این امر، کشورهایی مانند آلمان را به تسریع در تقویت توان دفاعی خود سوق داده است. سیاست‌های انتقام‌جویانه او نیز این روند را تشدید کرده‌اند.

برای نمونه، تحریم‌های سال ۲۰۲۵ علیه شرکت‌های ترکیه‌ای به دلیل همکاری با بخش انرژی روسیه، به‌عنوان تنبیهی برای نادیده گرفتن وفاداری آمریکا به ناتو توصیف شد. همچنین، خروج او از توافق اقلیمی پاریس در دوره اول و تهدید به خروج از سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۲۵، نشان‌دهنده فاصله گرفتن آمریکا از چارچوب‌های چندجانبه است.

این گفتار و اقدامات، تصویری از آمریکا به‌عنوان شریکی غیرقابل اعتماد ایجاد کرده است.

جنگ تعرفه‌ای

ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری تعرفه‌های گسترده‌ای را اعمال کرده، از جمله پیشنهاد تعرفه ۲۵ درصدی بر تمام واردات از کشورهایی مانند کانادا، مکزیک، چین و اتحادیه اروپا در اوایل سال ۲۰۲۵.

این تعرفه‌ها، که با هدف حفاظت از تولید داخلی توجیه شده‌اند، متحدان و رقبا را به‌طور یکسان هدف قرار داده و رویکردی همه‌جانبه داشته‌اند. برای مثال، بازگرداندن تعرفه‌ها بر فولاد و آلومینیوم کانادا در سال ۲۰۲۵، علی‌رغم توافق سه جانبه میان مکزیک-کانادا-آمریکا  و اعمال تعرفه ۱۰ درصدی بر کالاهای اروپایی، اقدامات تلافی‌جویانه‌ای را برانگیخت.

کانادا تعرفه‌هایی بر صادرات کشاورزی آمریکا وضع کرد و اتحادیه اروپا محصولات فناوری آمریکایی را هدف قرار داد. این تعرفه‌ها که ریشه در ملی‌گرایی اقتصادی دارند نشان‌دهنده اعتقاد ترامپ به این است که آمریکا می‌تواند با اعمال زور بر سایر کشورها تجارت جهانی را تحت سلطه خود درآورد.

با این حال، منتقدان هشدار می‌دهند که این سیاست‌ها قیمت‌های مصرف‌کننده را افزایش داده و زنجیره‌های تأمین را مختل می‌کنند، به‌طوری که پیش‌بینی می‌شود تورم آمریکا در سال ۲۰۲۶ بین ۱ تا ۲ درصد افزایش یابد.

این رویکرد همه‌جانبه، که حتی متحدان نزدیک مانند ژاپن یا شرکای استراتژیک مانند هند را هدف قرار می‌دهد، بر ماهیت «تک‌روی» سیاست‌های او تأکید دارد و به جدایی آمریکا از شبکه‌های تجارت جهانی منجر شده است.

سازمان تجارت جهانی گزارش داده که در سال ۲۰۲۵، اختلافات تجاری جهانی ۱۵ درصد افزایش یافته که عمدتاً به سیاست‌های آمریکا نسبت داده می‌شود. صادرکنندگان کوچک و متوسط آمریکایی، به‌ویژه در بخش کشاورزی و تولید با از دست دادن بازارهایی مانند مکزیک و کانادا متضرر شده‌اند.

پست‌های شبکه‌های اجتماعی ترامپ، مانند «دیگر سواری مجانی برای کشورهای خارجی نیست!»، تعرفه‌ها را به‌عنوان ابزاری برای تنبیه کشورهایی که به نظر او از آمریکا سوءاستفاده می‌کنند، معرفی کرده و حتی متحدان نزدیک را از آمریکا دور کرده است.

خودکفایی خیالی و نادیده گرفتن نیاز به دیگران

سیاست‌های ترامپ از این باور خیالی او نشأت می‌گیرند که آمریکا نیازی به حمایت دیگر کشورها ندارد و همه کشورها برای بقا به آمریکا وابسته‌اند. در سخنرانی سالانه وضعیت کشور در سال ۲۰۲۵ او بر «استقلال آمریکایی» در انرژی، فناوری و دفاع تأکید کرد و وابستگی به متحدان برای زنجیره‌های تأمین یا امنیت را رد نمود.

ترامپ ارزش اتحادهایی مانند ناتو را زیر سؤال برده و استدلال کرده که این ائتلاف‌ها باعث تحمیل هزینه‌های نامتناسبی به ایالات متحده می‌شوند. او تهدید کرده که حضور نظامی آمریکا در کره جنوبی را کاهش می‌دهد مگر اینکه سئول سالانه ۱۰ میلیارد دلار برای دفاع پرداخت کند.

عدم حضور او در اجلاس‌هایی مانند اجلاس آسه‌آن در سال ۲۰۲۵ و بی‌میلی به تعامل با نهادهای چندجانبه مانند سازمان ملل یا گروه ۲۰ این تصور را تقویت کرده که آمریکا خود را فراتر از همکاری جهانی می‌داند.

او فرض می‌کند که دیگر کشورها به بازارها، حمایت نظامی و نظام مالی آمریکا وابسته‌اند. مثلا ترامپ بارها ادعا کرده که اروپا بدون آمریکا فرومی‌پاشد یا آن که اقتصاد چین تماماً به مصرف‌کننده‌های آمریکایی وابسته است. او این ادعاها را در حالی مطرح می‌کند که این مناطق به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خودشان بوده‌اند.

این فرض، تاب‌آوری دیگر اقتصادها را دست‌کم می‌گیرد. برای مثال، تجارت هند با روسیه و چین در سال ۲۰۲۵ افزایش یافته و معاملات نفتی مبتنی بر روپیه، تحریم‌های آمریکا را دور زده است.

این رویکرد‌ها موجب شده‌‌اند انزوای آمریکا بیش از هر زمان دیگر در مدار توجه قرار گیرد. تلاش‌های اتحادیه اروپا برای «استقلال استراتژیک» در دفاع و تجارت در سال ۲۰۲۵ و تعمیق روابط هند با بریکس، نشان‌دهنده چرخشی جهانی به سوی کاهش وابستگی به آمریکا است.این تحولات می‌تواند آمریکا را در مذاکرات کلیدی منزوی کند.

اعتماد بیش‌ازحد به زور نظامی 

ترامپ بارها از ارتش آمریکا به‌عنوان «بزرگ‌ترین نیروی نظامی در تاریخ» یاد کرده و در سخنرانی‌های سال ۲۰۲۵ ادعا کرده که این ارتش می‌تواند «هر کسی را در هر کجا» شکست دهد. بودجه دفاعی یک تریلیون دلاری برای سال ۲۰۲۶ با تمرکز بر تسلیحات هایپرسونیک و جنگ سایبری نشان‌دهنده تلاشی است که او برای تقویت زور نظامی دارد.

تهدیدات او برای «نابودی» تأسیسات هسته‌ای ایران یا «مقابله» با برنامه موشکی کره شمالی نشان‌دهنده تمایل به استفاده یک‌جانبه از زور، بدون توجه به فاصله جغرافیایی یا چالش‌های لجستیکی است.

برای مثال، افزایش حضور دریایی آمریکا در دریای چین جنوبی در سال ۲۰۲۵، تنش‌ها با چین بر سر تایوان را تشدید کرده است. فروش پهپادهای پیشرفته به تایوان و تهدید به «عواقب» برای اقدامات چین، خطر درگیری در منطقه‌ای دور را افزایش داده است. به‌طور مشابه، تهدید به مداخله در ونزوئلا برای تأمین منابع نفتی، با ادعای «تهدیدات امنیت ملی» احتمالاً از این باور نشأت می‌گیرند که آمریکا می‌تواند بدون مقاومت جدی در سراسر جهان اعمال قدرت کند.

آنچه اما ترامپ نادیده گرفته پیچیدگی‌های جنگ مدرن و از جمله تهدیدات سایبری، جنگ ترکیبی و هزینه‌های اقتصادی درگیری‌های طولانی است.

این مواضع ستیزه‌جویانه دیگر کشورها را به تقویت بنیه‌های دفاعی خودشان واداشته است.

نادیده گرفتن بدهی عظیم آمریکا 

ترامپ دلار را به‌عنوان تنها ارز معتبر جهانی معرفی کرده و از طریق قانون GENIUS در سال ۲۰۲۵، استیبل‌کوین‌های مبتنی بر دلار را ترویج داده، در حالی که ایده ارز دیجیتال بانک مرکزی آمریکا را رد کرده است.

پست‌های او در شبکه‌های اجتماعی مانند «دلار پادشاه است و همیشه خواهد بود!» تلاش‌هایی که از سال‌ها پیش در دنیا برای عبور از دلار آغاز شده‌اند را نادیده می‌گیرد. او سرمایه‌گذاری جهانی در بازارهای آمریکا را تشویق کرده و ادعا می‌کند که آمریکا تنها نقطه امن برای سرمایه‌گذاری است. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که آمریکا ۳۶ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۵ بدهی داشته و پیش‌بینی می‌شود با کسری بودجه ۷ درصد تولید ناخالص داخلی مواجه باشد. این دیدگاه، روند رو به رشد حذف دلار از معاملات جهانی را نادیده می‌گیرد.

بدهی ۳۶ تریلیون دلاری آمریکا و کسری‌های مداوم (پیش‌بینی‌شده ۲.۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۲۶) نگرانی‌هایی درباره پایداری دلار ایجاد کرده است. افزایش بازده اوراق خزانه (۴.۵ درصد برای اوراق ده‌ساله در سال ۲۰۲۵) نشانه‌ای از نگرانی بازار است، اما سیاست‌های ترامپ، مانند کاهش مالیات و افزایش هزینه‌های دفاعی، فشارهای مالی را تشدید می‌کند.

فشار او برای سرمایه‌گذاری خارجی در آمریکا، خطراتی مانند تورم (پیش‌بینی‌شده ۳.۵ درصد در سال ۲۰۲۶ به دلیل تعرفه‌ها) و بحران‌های احتمالی سقف بدهی را نادیده می‌گیرد. این رویکرد، کشورهایی را که ذخایر ارزی خود را متنوع می‌کنند، از آمریکا دور می‌کند. برای مثال، بانک مرکزی هند در سال ۲۰۲۵ ذخایر طلای خود را ۱۰ درصد افزایش داد.

از اتحاد به انزوا

ترامپ بر خلاف هنری کیسینجر است. کیسینجر بر خلاف تصوری که از او به عنوان «کابوی تنها» وجود داشت برای ائتلاف‌ها و اتحادهای ایالات متحده بسیار ارزش قائل بود. بر خلاف او ترامپ متحدان نزدیک آمریکا را «فریبکار» و «سوءاستفاده‌گر» خوانده و رهبران کشورهای هم‌پیمان آمریکا را مسخره کرده است.

این رفتار، متحدان آسیایی و اروپایی را از طریق تعرفه‌ها و تهدید به کاهش چتر هسته‌ای آمریکا، از این کشور دور کرده و کشورهایی مانند فرانسه، بریتانیا، کره جنوبی، لهستان و ژاپن را به فکر بازدارندگی هسته‌ای مستقل واداشته است.

نتیجه‌گیری

در مجموع، حرکت آمریکا به سوی یک‌جانبه‌گرایی، پایه‌های نظم جهانی غربی را به تزلزل انداخته است. قدرت اعمال‌شده در انزوا ممکن است دستاوردهای فوری به همراه داشته باشد، اما تاریخ نشان می‌دهد که به‌ندرت پایدار است.

با دور کردن متحدان، فرسایش اعتماد و نادیده گرفتن مشارکت‌ها به‌عنوان امری غیرضروری، آمریکا موقعیت استراتژیک خود را به شدت تضعیف کرده است. حرکت ترامپ به سمت رویکرد «دوباره آمریکا را تنها کنیم» (در تضاد با شعار دوباره آمریکا را با عظمت کنیم) تسلط را بر همکاری ترجیح می‌دهد، اما انزوای فزاینده آمریکا را به همراه دارد.

برای قدرت‌های نوظهوری مانند هند، این امر فرصت‌هایی برای تعمیق خودمختاری استراتژیک از طریق ابتکاراتی مانند روپیه دیجیتال و تجارت بریکس ایجاد می‌کند. در حالی که جهان به سوی چندقطبی شدن و حذف دلار پیش می‌رود، آمریکا به نظر می‌رسد چاره‌ای جز پذیرش نظمی جدید در جهان را ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا