مذاکرات، نقش ایران، بازیگران خارجی و جدال بر تصویرسازی از آینده

دکتر مصطفی زمانیان، عضو هیئت علمی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران، رییس سابق مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری

در شرایط کنونی، یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در دستور کار مذاکرات قرار می گیرد، حفظ اصول و سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی و صیانت از کرامت ملی است. واقعیت این است که حضور طرف‌های غربی، به‌ویژه آمریکا، پای میز مذاکره ناشی از ضعف جمهوری اسلامی نیست، بلکه نتیجه افزایش قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف است. این قدرت، بستری برای دستیابی به یک موقعیت برابر در فرآیند مذاکرات فراهم کرده و می‌تواند به شکل‌گیری یک گفت‌وگوی مؤثر و نتیجه‌بخش کمک کند.
با این حال، موفقیت هر مذاکره‌ای مستلزم آن است که طرفین بتوانند به یک تصویر مشترک و مطلوب از آینده دست پیدا کنند.
یکی از الزامات آغاز یک گفت‌وگوی موفق، پرداختن صریح و شفاف به پرونده های باز گذشته است. همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند، بی‌اعتمادی به آمریکا ریشه در تجربه‌های تلخ و عهدشکنی‌های این کشور در مذاکرات پیشین دارد. بنابراین، ضروری است که این موارد به‌طور شفاف در دستور مذاکرات قرار گیرند و طرفین با رویکردی مبتنی بر واقع‌بینی و مسئولیت‌پذیری در قبال این موارد وارد گفت‌وگو شوند.
در این میان، نباید از نقش و رویکرد رژیم صهیونیستی غافل شد. به نظر می‌رسد که رژیم اسرائیل به‌طور کلی در پی آن است که فضای مذاکرات را برای طرف ایرانی تا حد امکان ناامن و بی‌ثبات و برای طرف امریکایی تبدیل به یک تجربه تلخ کند. تلاش این رژیم معطوف به این است که تجربه بازگشت آمریکا به مذاکرات را به تجربه‌ای شکست‌خورده و عبرت‌آموز بدل سازد. از این رو، می‌توان پیش‌بینی کرد که رژیم صهیونیستی از هیچ اقدامی برای تضعیف روند مذاکرات فروگذار نخواهد کرد.
در خصوص نقش اروپا، به نظر می‌رسد که کشورهای اروپایی در مقطع فعلی بازیگرانی تأثیرگذار و مستقل در معادله قدرت محسوب نمی‌شوند. آنان بیشتر در حالت انتظار قرار دارند تا مسیر بازی و توازن قدرت مشخص شود. چنانچه چشم‌اندازی روشن از آینده مذاکرات برای آنان ترسیم شود، احتمالاً به‌سوی زمین بازی برنده متمایل خواهند شد.
در این میان سفر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، به عربستان سعودی را می‌توان از دو زاویه حائز اهمیت و قابل تحلیل دانست. نخست، بعد دیپلماتیک و سیاسی این سفر است که در بستر تحولات جاری و مذاکرات مرتبط با جمهوری اسلامی ایران، حامل پیامی تهدیدآمیزی برای ایران بود. حضور ترامپ در منطقه، در واقع اقدامی بود نمادین که نشان می‌داد رئیس‌جمهور آمریکا خود را به‌مثابه بازیگری مستقیم و مؤثر در اتاق مذاکرات با ایران تعریف کرده است. بخش قابل‌توجهی از سخنرانی یک‌ساعته ترامپ در این سفر به موضوع ایران اختصاص داشت، که به‌خوبی نشان می‌دهد او قصد داشته حضور خود در منطقه را به‌مثابه اهرم فشاری علیه ایران به کار گیرد.
دومین وجه این سفر، محتوای سخنرانی ترامپ و استراتژی مهندسی پیام آن است. این سخنرانی را می‌توان در یک جمله چنین خلاصه کرد: آمریکا با بهره‌گیری از ابزار تصویرسازی به مصاف جمهوری اسلامی آمده است. ترامپ سخنان خود را با تصویرسازی موفق و قدرتمندی از آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری‌اش آغاز می‌کند. سپس با جمله‌ای کلیدی، مبنی بر اینکه «من آمده‌ام تا تصویری از آینده‌ای روشن و امیدبخش برای منطقه ترسیم کنم»، محور گفت‌وگوهای خود را بر نقش عربستان سعودی و شخص محمد بن‌سلمان متمرکز می‌کند.
در ادامه، ترامپ تصویری توسعه یافته از آینده منطقه ارائه می‌دهد؛ منطقه‌ای قدرتمند و با ظرفیت بالا، که عربستان در آن نقشی محوری و رهبری‌کننده ایفا می‌کند. در نقطه مقابل، او تصویری تیره و ناامیدکننده از آینده ایران ترسیم می‌کند: کشوری گرفتار خشکسالی، بحران انرژی، و مشکلات زیربنایی. ترامپ با این تصویرسازی تلاش دارد به مخاطب القا کند که آینده روشن برای ایران تنها در گرو پذیرش شرایطی است که ایالات متحده در مذاکرات پیش‌روی جمهوری اسلامی قرار داده است.
نکته مهم و پایانی سخنرانی ترامپ نیز حائز توجه ویژه است. او صراحتاً تلاش می‌کند تصویر مدنظر خود از آینده ایران را به‌عنوان تنها مسیر ممکن و واقع‌بینانه معرفی کند. به این معنا که در صورت نپذیرفتن شرایط آمریکا، آینده‌ای ویران، با فروپاشی اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی، در انتظار ایران خواهد بود.
در ارزیابی این سخنرانی، دو نکته راهبردی برای سیاست‌گذاران جمهوری اسلامی قابل تأمل است:
قدرت تصویرسازی آمریکایی‌ها: ایالات متحده به‌ویژه از طریق اندیشکده‌های خود، تسلط بالایی بر ابزار تصویرسازی در سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دارد. این تصویرسازی نه فقط در سطح سیاسیون، بلکه به‌صورت مستقیم عموم جامعه را نشانه می‌گیرد. برای مثال، ترامپ در سخنرانی‌اش نه از آمارهای کلان اقتصادی یا تحلیل‌های ژئوپلیتیک، بلکه از بحران‌هایی مانند خاموشی، خشکسالی و مشکلات ملموس اجتماعی سخن می‌گوید؛ موضوعاتی که مردم عادی ایران به‌خوبی با آن آشنا هستند و آن‌ها را لمس کرده‌اند.
ضعف جمهوری اسلامی در دیپلماسی تصویرسازی: متأسفانه، ایران در حوزه دیپلماسی عمومی، تصویرسازی رسانه‌ای و سخنرانی‌های تأثیرگذار بین‌المللی عملکرد مطلوبی نداشته است. این خلأ در استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی، تمدنی، اجتماعی و اقتصادی ایران، یک ضعف مهم راهبردی به‌شمار می‌رود.
در نهایت، باید گفت که میدان رقابت امروز، پیش از آنکه میدان نبرد نظامی یا دیپلماتیک صرف باشد، میدان نبرد تصویرهاست. تصاویری که افکار عمومی را شکل می‌دهند و مشروعیت دولت‌ها را تقویت یا تضعیف می‌کنند.
در شرایط کنونی، نقش هم‌پیمانان راهبردی جمهوری اسلامی ایران، به‌ویژه روسیه، در معادلات بین‌المللی و روند مذاکرات، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. واقعیت آن است که در فضای متغیر و پیچیده سیاست جهانی، ایران باید ارائه دهنده یک الگوی رفتاری قابل اعتماد برای تقویت همکاری‌های استراتژیک با کشورهای هم پیمان خود باشد. اعتمادسازی مؤثر با شرکای شرقی، می‌تواند قدرت چانه‌زنی جمهوری اسلامی را در مذاکرات افزایش دهد و از سوی دیگر، احتمال حمایت سیاسی و دیپلماتیک این کشورها در بزنگاه‌های حساس بین‌المللی را افزایش دهد. تداوم و تقویت این روابط، نه تنها توازن در برابر فشارهای غرب را حفظ خواهد کرد، بلکه موجب شکل‌گیری جبهه‌ای مؤثر در برابر سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه ایالات متحده خواهد شد.
در خصوص دور چهارم مذاکرات نیز، آنچه مسلم است، تمرکز ویژه طرف آمریکایی بر موضوع برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران است. سخنان اخیر دونالد ترامپ نیز گویای این واقعیت است که یکی از اهداف اصلی آمریکا، کسب تعهداتی صریح از ایران برای محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ای است. به نظر می‌رسد این مسئله، به‌عنوان یکی از ارکان اصلی مذاکرات، در کانون توجه طرف آمریکایی قرار دارد. لذا جمهوری اسلامی باید با حفظ اصول و سیاست‌های بنیادین خود در حوزه فناوری هسته‌ای، چارچوبی از گفت‌وگو را پی‌ریزی کند که هم از منافع ملی صیانت کند و هم مانع از آن شود که طرف مقابل بتواند از روند مذاکرات بهره‌برداری تبلیغاتی یا سیاسی کند.
در مورد ارزیابی چشم‌انداز مذاکرات، با توجه به داده‌ها و اطلاعات در دسترس، دستیابی به یک توافق جامع و قابل قبول همچنان با چالش‌های جدی روبروست. واقعیت آن است که هنوز فاصله زیادی با یک توافق مورد رضایت طرفین وجود دارد. در حال حاضر، نمی‌توان با اطمینان از احتمال قریب‌الوقوع بودن توافق سخن گفت. فضای مذاکرات همچنان شکننده است و احتمال بروز چرخش‌های ناگهانی یا حتی ترک میز مذاکره از سوی هر یک از طرفین وجود دارد.
به‌طور کلی، مسیر پیش‌رو نیازمند تدبیر، انسجام داخلی، هوشمندی دیپلماتیک و بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت‌های بین‌المللی به‌ویژه از سوی هم‌پیمانان راهبردی نظیر روسیه است.
و اما نکته پایانی این است که مستقل از هر نتیجه قابل تصور از پایان مذاکرات، دستگاه دیپلماسی ما باید بداند که برنده نذاکرات کسی است که بتواند پیام قانع کننده تر و باورپذیرتری را به بدنه جامعه منتقل نماید. تعامل و انتقال پیام دقیق به جامعه ای با طیف رویکرهای فرهنگی در شرایطی که با چالش در حوزه سرمایه اجتماعی روبرو هستیم، مهم تر از محتوای فنی مذاکره است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا