اتحادیه اروپا در تله واشنگتن؛ فشار «ترامپ» و بازتعریف روابط چین، آمریکا و اروپا
روابط این سه طرف با توجه به منافع آنها که بشدت در هم تنیده شده، پیچیده است. «باری بوزان» دانشمند علوم سیاسی انگلیس خاطرنشان کرد که روابط میان چین، آمریکا و اتحادیه اروپا تلفیقی از دوست و دشمن است، جایی که رقابت و همکاری همزیستی دارد.
علاوه بر همزیستی همکاری و رقابت، دو ویژگی برجسته دیگر برای روابطه مثلثی چین-ایالات متحده-اتحادیه اروپا قابل ذکر است.
اول، آمریکا و اتحادیه اروپا ارزشهای مشترک، مدلهای اقتصادی و سیاسی و اهداف مشابهی در راهبردهای بلندمدت خود در قبال چین دارند، امری که منجر به ایجاد پویایی نامتعادل در تعاملات سهجانبه میشود.
دوم، مناسبات میان آنها ایستا نیست و میتواند تغییر کند، امری که در خصوص روابط چین-اتحادیه اروپا به طور خاص صدق میکند.
روابط چین-ایالات متحده-اتحادیه اروپا در مرحلهای از برخورد شدید قرار دارد، که در آن رقابت چین-آمریکا به عنوان تضاد اصلی این مثلث روابط تلقی میگردد. آینده مناسبات چین-ایالات متحده به طورعمده متکی به این است که دو طرف همدیگر و ثبات روابط دوجانبه را چگونه ببینند. اتحادیه اروپا در این فرآیند متغیر کلیدی است.
اتحادیه اروپا نقشهای چندگانهای در مناسبات میان این سه طرف بازی میکند. اروپا یک ذینفع و یک میانجی، یک متحد بالفعل آمریکا و یک شریک و رقیب چین است.
از یک سو، هم چین و هم ایالات متحده، اتحادیه اروپا را به عنوان یک ذینفع مهم مینگرند و به دنبال حمایت آن هستند. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا به میانجیگری در رقابت چین-آمریکا امید بسته تا منافع خود را به حداکثر برساند.
از آنجا که اتحادیه اروپا ارزشها و نظامهای سیاسی و اقتصادی مشابهی با ایالات متحده دارد و برای امنیت خود بر آمریکا تکیه دارد، دو طرف متحدان بالفعل همدیگر محسوب میشوند. با این وجود، این به آن معنا نیست که منافعشان در قبال چین به طور کامل به هم گره خورده باشد.
در خصوص روابط چین و اتحادیه اروپا، دو طرف یکدیگر را هم به عنوان شریک و هم رقیب میبینند. این روابط دوجانبه طی سالهای اخیر پیچیدهتر شده و وارد دوره جدیدی از تعدیل و تنظیم شدهاند، به گونهای که اتحادیه اروپا بر جنبه رقابت در این رابطه تأکید بیشتری کرده است.
نقشهای چندگانه اتحادیه اروپا در این مثلث، جایگاه منحصربفرد آن در این سهگانه را شکل داده است. اتحادیه اروپا بر عدم جانبداری میان چین و آمریکا اصرار دارد و به دنبال ایجاد یک توازن و میانجیگری در رقابت آنهاست.
با توجه به آنکه آمریکا و اتحادیه اروپا هیچگونه اختلاف اساسی در رویکردشان نسبت به چین ندارند، پویایی اصلی این مثلث احتمالا در حال تبدیل شدن به «اتحادیه اروپا و آمریکا علیه چین» است.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا به منظور حفظ نظم جهانی فعلی و کسب منافع مشترکشان، هماهنگی فرااقیانوسی در قبال چین را تقویت کردهاند و به دنبال سرکوب توسعه فناوری و اقتصادی چین از طریق کنترلهای سرمایه گذاری و صادراتی، مداخله در امور داخلی چین به بهانه «نقض حقوق بشر» و افزایش همگرایی در مسائل مربوط به «هند-اقیانوس آرام» در راستای مقابله با نفوذ «ابتکار کمربند و جاده» چین هستند.
بازگشت «دونالد ترامپ» به کاخ سفید، تردیدهایی جدید برای روابط چین-آمریکا-اتحادیه اروپا به همراه آورده است. واشنگتن تحت دکترین «آمریکا را دوباره با عظمت کنیم»، مهار چین را همچنان بهعنوان اولویتی کلیدی در سیاست خارجی خود در نظر میگیرد و رقابت فناورانه و اقتصادی را هسته اصلی راهبرد خود در قبال چین قرار داده است.
در عین حال، نسخه ارتقایافته «اول آمریکا» و «معاملهگرایی ۲.۰» به طور قابل توجهی رابطه فراآتلانتیکی را مختل خواهد کرد. غریزه سیاسی ترامپ برای بازتعریف روابط ایالات متحده-اتحادیه اروپا، همراه با شکافهایی که بازگشت او در میان کشورهای اروپایی ایجاد کرده، موازنه قدرت در اتحاد فراآتلانتیک را بیشتر به سمت ایالات متحده سوق میدهد و خطر تبدیل شدن اروپا به آلت دست واشنگتن را افزایش میدهد.
در این شرایط، تأثیر «متغیر» اتحادیه اروپا بر این مناسبات سه جانبه برجستهتر شده است. اتحادیه اروپا وابستگی امنیتی خود به واشنگتن را به دلیل شروع بحران اوکراین افزایش داده و فشار دولت ترامپ بر اتحادیه اروپا برای همکاری با ایالات متحده در حوزه مهار چین فضای راهبردی اتحادیه اروپا را تحت فشار قرار خواهد داد.
به طور خلاصه، اتحادیه اروپا خود را در موقعیتی حساس در روابط سهجانبه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا میبیند و تحت فشار شدیدی برای برقراری تعادل میان این دو قدرت قرار دارد. برداشت اروپا از چین ممکن است بیشتر تحت نفوذ دولت ترامپ قرار گیرد، که این مسئله میتواند دو طرف را به مبادله منافع برای هماهنگسازی رویکردهای خود در قبال چین وادار کند.
اما اتحادیه اروپا باید بداند که در هر گونه معامله مصلحت آمیز با ایالات متحده در قبال چین، هیچ تضمینی وجود ندارد که آمریکا به منافع اروپا آسیب نخواهد زد.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا شرکای برابر نیستند و امتیازات اروپا به آمریکا فقط به تعمیق اتکای آن به واشنگتن ختم خواهد شد.
در خصوص چین و اتحادیه اروپا، حفظ شراکت میان آنها به سود منافع مشترکشان است و میتواند به کاهش خطرات در روابط هر دو طرف با آمریکا و همچنین گسترش فضای همکاری کمک کند.
چین به نوبه خود باید تلاشهایش برای ایجاد پیوندهای قویتر با اروپا را ادامه دهد و در عین حال، ایجاد یک سازوکار تعامل سهجانبه میان چین-آمریکا-اتحادیه اروپا را بررسی نماید تا به توسعه پایدارتر و متوازنتر روابط میان این سه قدرت کمک کند.