کتاب محتشم نامه گزیده ترکیب بندهای عاشورایی
کتاب محتشم نامه گزیده ترکیب بندهای عاشورایی در استقبال محتشم کاشانی و به تحقیق و تالیف مهدی امین فروغی و ویراستاری حمید گروگان است که مشتمل بر محتوای غنی و موضوع هایی نظیر مرثیه و مرثیه سرایی، واقعه کربلا ۶۱.ق ، شعر عاشورا و شعر مذهبی است.این کتاب در پانصدو چهل و هشت صفحه در قطع وزیری است که توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی در سال ۱۳۹۴ به گوهر طبع رسیده است.
محتشم کاشانی با ترکیب بند ارجمند خود ، روحی تازه در کالبد مرثیه سرایی دمید و جوششی در دلها پدید آورد. او به مرثیه سرایی در ادب فارسی اعتبار بخشید و تاثیری شگرف از خود برجای گذاشت. از بدو سرایش این ترکیب بند بسیار از بهترین شاعران پارسی گوی به استقبال محتشم رفته و آثاری تابناک پدید آوردند و چنین شد که بر سنگ بنای او در ادب پارسی معموره ای شگفت سربر کشید.
محتشم نامه آینه تمام نمای واقعه عاشورا و برخی وقایع پس از عاشورا است که در بخشی از این کتاب به معرفی شاعران شیعی، شاعران مرثیه سرا و سرگذشت نامه آنها می پردازد.
آقا محمد ((عاشق اصفهانی)) از معروفترین غزلسرایان دوره افشاریه و زندیه است. وی مردی نیک سیرت و بلند همت بود و بیشتر ایام عمر را به قناعت و گوشه نشینی سپری کرد.
آقا محمد در اصفهان پیشه خیاطی داشت و از همین راه روزگار می گذرانید . او در اصفهان با شاعرانی چون ((میر سید علی مشتاق))،((طبیب))، ((هاتف اصفهانی))، ((آذر بیگدلی)) و ((صباحی کاشانی)) هم عصر و همنشین بوده و جلسات شعری برگزار می کرده اند.
شیوه ی عاشق اصفهانی در غزلسرایی بسیار ساده و شورانگیز است و از شاعران دوره بازگشت ادبی به شمار می رود. وی به سال ۱۱۸۱ هجری قمری در اصفهان بدرود حیات گفت.
تابنده اختر فلک هشت و چار حیف/ آن نور هر دو دیده زهرا ، هزار حیف
از روی زین به خاک درافتاد عاقبت/ نور دو دیده ی شه دل دل سوار حیف
رویی که بود روشنی آفتاب از او/ پوشید خاک معرکه اش در غبار، حیف
مویی چو شب که بر رخ چون روز شاه بود/ در خون کشید گردش لیل و نهار، حیف
آن تن که پرورش به کنار بتول یافت/ از زخم های تیغ و سنان شد فکار، حیف
شد شاه ذوالفقار و نماند از جفای خصم/ شهزاده ای که بود از او یادگار، حیف
رفت آنکه بود نقد شهنشاه لافتی/ دیگر کسی نماند پی کارزار ، حیف
برباد فتنه رفت به یک جنبش سپهر/ هر گل که بود در چمن روزگار، حیف
بر خاست صرصری که به گلزار مصطفی/ برباد رفت حاصل هر نوبهار، حیف
بنگر خزان چه کار به باغ و بهار کرد/ هر کار کرد چشم بد روزگار کرد