نقش چین در تدوین هنجارهای بینالمللی و پیشگیری از درگیری
نویسنده: دکتر مهرداد حاجی زاده فلاح، تحلیلگر مسائل اقتصادی
نقش در حال تحول چین در تدوین هنجارهای قابل اجرا بین المللی، از جمله هنجارهای مربوط به پیشگیری از درگیری، توجه در سراسر جهان را به خود جلب کرده است. چین با قدرت رو به رشد اقتصادی، سیاسی و نظامی خود، به عنوان یک قدرت بزرگ مطرح شده است و به دنبال تغییراتی در ساختارهای مدیریت منازعه و پیشگیری است. تعامل بین المللی چین به حاکمیت، عدم مداخله و هنجارهای امنیتی پایبند است و به آن احترام می گذارد.
در سالهای اخیر، چین به طور فعال نقش ترویج هنجارهای پیشگیری از مناقشه در روابط بینالملل را از طریق ساختارهای چندجانبه، عمدتاً سازمان ملل، بر عهده گرفته است. مشارکت فزاینده چین در حفظ صلح سازمان ملل متحد و مشارکت این کشور در سایر فعالیت های سازمان ملل، موقعیت این کشور را در صحنه جهانی افزایش داده است.
چین بر اصول پیشگیری از درگیری بر اساس حاکمیت دولت و عدم مداخله تاکید می کند. این رویکرد نشان دهنده انحراف از سیاست های تهاجمی است که توسط کشورهای غربی ترویج می شود و چارچوب های متعارف مبتنی بر اصول تمدن غربی را به چالش می کشد، جایی که به اصطلاح دموکراسی و حقوق بشر به عنوان اقدامات اساسی برای جلوگیری از درگیری تلقی می شد.
در نتیجه، در مناطقی مانند آفریقا و آسیای جنوب شرقی، اقدامات چین به طور فزاینده ای محبوب می شود، به ویژه در میان کشورهایی که ترجیح می دهند از مداخله بین المللی در امور خود اجتناب کنند و در عوض رشد اقتصادی را در اولویت قرار دهند.
علاوه بر این، چین در حال تعمیق ردپای خود در سازمانهای سطح منطقه، به ویژه در آسیا است. چین با ایفای نقش فعال در سازمان همکاری شانگهای و سایر سازمانهای مشابه، در گسترش دیدگاه خود برای پیشگیری از درگیری که به طور گسترده توسط کشورهای جنوب جهانی پذیرفته شده است، نقش بسزایی داشته است.
راهبردهای پیشگیری از درگیری چین با سیاست های اقتصادی آن نیز مرتبط است. چین معتقد است که توسعه اقتصادی راهی برای جلوگیری از درگیری است. این به بهترین وجه در طرح کمربند و جاده نشان داده می شود، جایی که زیرساخت ها نه تنها به عنوان فرصت های تجاری بلکه به عنوان وسیله ای برای کمک به تقویت ثبات در مناطق ناآرام در نظر گرفته می شوند، زیرا به طور گسترده اعتقاد بر این است که ثبات اجتماعی را می توان با کمک توسعه اقتصادی حفظ کرد.
چین به ویژه در دهه گذشته گامهایی برداشته است تا خود را به عنوان مدافع صلح و کشوری مسئول در کاهش خطرات درگیری و بیثباتی در سراسر جهان قرار دهد.
مشارکت فزاینده چین در پیشگیری و مدیریت درگیری پیامدهای مختلفی برای سیستم جهانی دارد. چین با درگیر شدن در هنجارهایی که از حاکمیت دولت، عدم مداخله و رشد اقتصادی به عنوان ابزاری برای دستیابی به ثبات حمایت می کنند، به طور موثر جایگزینی برای مدل «لیبرال» غربی دموکراسی و مشارکت جامعه مدنی در ایجاد صلح ارائه می دهد.
از سال ۲۰۱۶، چین از صندوق امانی صلح و توسعه سازمان ملل حمایت می کند ، که برای پیشگیری از درگیری و فعالیت های ظرفیت سازی دولتی و همچنین حمایت از حفظ صلح استفاده می شود. فراتر از تجارت و کمک، ردپای امنیتی خود چین در محیط های متاثر از درگیری محدود است، با این حال، و حتی کار مفهومی در مورد اینکه چگونه چین ممکن است رویکرد مستقل خود را برای ایجاد صلح توسعه دهد، در بهترین حالت در حال شکل گیری است.
با این حال، در هر دو بحث سازمان ملل درباره ایجاد صلح و اظهارات خود، عناصر متمایز رویکرد چینی آشکار است.
چین تأکید می کند که فقر و توسعه نیافتگی ریشه اصلی درگیری و ناامنی است. از این رو توسعه اقتصادی به عنوان یک عنصر کلیدی در تقویت صلح در نظر گرفته می شود. این رویکرد « صلح توسعهای »، همانطور که برخی از محققان چینی آن را نامیدهاند، در بیانیههای چینی در شورای امنیت سازمان ملل با این استدلال که فقرزدایی یکی از «مهمترین وظایف در پیشگیری از مناقشه» است.
چین در واقع بهعنوان یک کمککننده و تأمینکننده مالی در کشورهای در حال توسعه و شکننده، رشد فوقالعادهای داشته است و نه تنها در بازسازی پس از جنگ ، بلکه بر اساس دستورات صلح توسعهای خود در پیشگیری از درگیری نیز فعال شده است اما در حالی که تاکید چین بر توسعه به عنوان پایهای برای صلح پایدار در تئوری با گفتمان سنتی صلحسازی در تضاد نیست، ردپای توسعهی خارج از کشور چین به سمت دولتگرایی یا رژیممحوری و زیرساختها و تجارت محور است، با شرط سیاسی کم یا بدون شرط. مسائلی مانند حقوق بشر و حکمرانی خوب. از این نظر، رویکرد چین را میتوان با سایر کشورهای کمککننده آسیای شرقی مقایسه کرد.
۷۰ سال گذشته بارها و بارها ثابت کرده است که یک راه مؤثر برای کشورها برای رویارویی با چالش ها و ایجاد آینده ای بهتر، تقویت وحدت، همکاری، ارتباطات و تفاهم است. از میان تمامی نیروهای جهان، جنوب جهانی با شتابی قوی برجسته است و نقشی حیاتی در ارتقای پیشرفت بشر ایفا می کند. در نقطه شروع تاریخی جدید، جنوب جهانی باید بازتر و فراگیرتر باشد و دست به دست هم دهند تا در ساختن جامعه ای با آینده ای مشترک برای بشریت پیش قدم شوند.
استفاده از نیروی پایدار برای صلح، ترویج حل و فصل مسالمت آمیز مناقشات بین المللی و مشارکت سازنده در حل و فصل سیاسی مسائل کانونی بین المللی و منطقه ای، نیروی محرکه اصلی توسعه باز، تاکید خاص “شی جین پینگ” رهبر چین برای در دست گرفتن محورهای اصلی توسعه بین المللی مشارکت جهانی برای این عزم است.
از دیگر راهبردهای ایشان، همکاری جنوب-جنوب و همچنین عمیق شدن گفت وگوی شمال-جنوب عنوان شده است. که با همکاری تیم سازنده حکمرانی جهانی میسر می شود. دفاع از تبادل ارتباطات بین المللی در نشر گفت و گوی تمدن ها و تقویت اشتراک گذاری تجربه در حکومت داری تاکید اصلی ایشان است.
تبادلات جدی در تعمیق عرصه آموزش، علم، فناوری و فرهنگ و همچنین تعاملات محلی، بین مردم و جوانان از سایر برنامه های آقای شی جین بینگ رهبر چین است.
همچنین بنظر می رسد چین همیشه عضوی از جنوب جهانی خواهد بود و همیشه در کنار همه کشورهای جنوب از ایستاده است. چین بر این باور است که برای جنوب جهانی حفظ استقلال که ویژگی سیاسی تعیین کننده آنهاست، انجام ماموریت تاریخی توسعه و احیا و همکاری با یکدیگر برای حمایت از انصاف و عدالت بین المللی، حفاظت از صلح جهانی و ترویج توسعه مشترک مهم است. همانطور که شی جین پینگ پیشنهاد کرد، چین به طور فعال و فراگیر با سایر کشورهای جنوب جهانی همکاری می کند و به توسعه و احیای جنوب جهانی متعهد خواهد ماند و به سایر کشورهای جهانی جنوب در یک پیگیری مشترک برای مدرن سازی می پیوندد.
چین معتقد است که اصلاحات سازمان ملل باید به گونه ای انجام شود که برای حمایت از چندجانبه گرایی و نقش سازمان ملل، افزایش صدای کشورهای در حال توسعه در امور بین المللی و افزایش ظرفیت اجرایی و کارایی مدیریت آژانس های سازمان ملل متحد باشد. پیروی از اصل اساسی مشاوره همپایه در سازمان ملل، و تشویق سازمان ملل به ایستادگی برای عدالت، حمایت از حاکمیت قانون، ارتقای همکاری و تمرکز بر اقدام واقعی مهم است. چین خواستار تلاشهای بیشتر برای بهبود حاکمیت قانون بینالمللی و دادن اختیارات بیشتری به کشورهای در حال توسعه در توسعه، تفسیر و اعمال قوانین بینالمللی است.
چین از انجام اصلاحات ضروری و معقول در شورای امنیت برای افزایش اقتدار و کارایی آن، ارتقای ظرفیت خود برای مقابله با تهدیدها و چالش های جهانی و قادر ساختن آن برای اجرای بهتر مأموریت خود در منشور سازمان ملل حمایت می کند. شورای امنیت نباید به باشگاه بزرگان و ثروتمندان تبدیل شود. اصلاحات آن باید به افزایش نمایندگی و صدای کشورهای در حال توسعه کمک کند، بی عدالتی های تاریخی انجام شده در آفریقا را جبران کند و به کشورهای در حال توسعه بیشتری با سیاست های خارجی مستقل و موقعیت های عادلانه فرصت دهد تا در شورای امنیت بنشینند و در تصمیم گیری های آن شرکت کنند. چین از ایجاد ترتیبات ویژه برای رسیدگی به نگرانی های آفریقا به عنوان اولویت حمایت می کند.
در طول تلاشهای حزب کمونیست چین در قرن گذشته، چین “دو معجزه” ایجاد کرده است، یعنی توسعه اقتصادی در مقیاس بزرگ و سریع و ثبات اجتماعی درازمدت.
از نقطه نظر اقتصاد سیاسی، منطق نظری پشت ایجاد «دو معجزه» این است که ترکیب ظرفیت دولت و افزایش بازارهای تحت رهبری حزب به توسعه سریع اقتصادی و بیشتر درازمدت کمک میکند. ثبات اجتماعی مبتنی بر شالوده مالی ایجاد شده توسط توسعه سریع اقتصادی. تجربه تاریخی «دو معجزه» را میتوان در پرورش ظرفیت دولتی تحت رهبری حزب، همافزایی و تکمیلی بین دولت مرکزی و دولتهای محلی، ترکیب برنامهریزی توسعه و سازوکارهای بازار و هماهنگی خلاصه کرد.